فانوس

در پس پرده های مه آلود اندوه دلت، فانوسی روشن کن!
 خانه
فانوس های راه
ارسال شده در 14 شهریور 1398 توسط ریحانه در بدون موضوع
فانوس های راه

بچه ها بگردید به مهمون خدایی پیدا کنید.

یه دوست پیدا کنید که وسط میدون مین گناه، دستمون و بگیره…

                                                      …«حاج حسین یکتا»…

نظر دهید »
فتح عصر
ارسال شده در 14 شهریور 1398 توسط ریحانه در بدون موضوع

بچه ها!!!

عصر هالیووده…. عصر اینترنته….. عصر دهکده جهانیه….

عصر بمبارون عقول و قلوب بچه هاست…

امروز، تو چطوری می خوای فتحش کنی؟؟!!

با کدوم نفس مطمئنه؟؟        با کدوم نماز شب

                                                       ….«حاج حسین یکتا»….

2 نظر »
آیا حواسمان هست؟؟؟
ارسال شده در 14 شهریور 1398 توسط ریحانه در بدون موضوع

مداحی درغوغای شور سینه زنی، آن هم برای حضرت رقیه(س) گفت:« کاش می شد سگ بی بی بشم من»

برایم سوال پیش آمد: چرا سگ؟

شاید میخواست نهایت تواضع و خاکساری و ارادتش را به بی بی رقیه(س) نشان دهد.

اما باز هم قانع نشدم. چراسگ؟؟ چرا یک حیوان نجس العین؟؟

مگر خاک پای حضرت بودن چه اشکالی دارد؟؟ یا مثلا مگر غلام حلقه به گوش اهل بیت(ع) بودن چه عیبی دارد؟؟

مگر اهل بیت(ع) به ما محتاجند؟ آنها یک سرباز گوش به فرمان می خواهندکه از فرامین خداوند اطاعت کنند.

به سگ چه نیازی دارند؟ هیچ کدام از ائمه ما حتی برای نگهبانی هم سگ نداشتند. چقدر کوته فکری ست که آرزو دارند سگ باشند نه یک غلام….

اصلا اگر سگ مظهر تواضع و ارادت است، ارادتمند ترین یاران اهل بیت(ع) مثل سلمان فارسی، مقداد، اباذر،

یا حبیب بن مظاهر، جعفربن ابیطالب، مسلم بی عقیل، مسلم بن عوسجه و…

همین ها مگر تاکنون شنیده اید که جایی گفته باشند ما سگ رهبرمانیم؟؟

کمی تفکر لازم است!

فانوس دلمان را روشن کنیم مبادا غافل بمانیم…

یاعلی(علیه السلام)

3 نظر »
دلم گرم است
ارسال شده در 13 شهریور 1398 توسط ریحانه در بدون موضوع
دلم گرم خداوندیست که با دستان من گندم برای یا کریم خانه می ریزد…
چه بخشنده خدای عاشقی دارم…که می خواند مرا با آنکه می داند گنهکارم!!!
دلم گرم است!… می دانم بدون لطف او تنهای تنهایم..
من برایت خدا را آرزو دارم!!

ادامه »

نظر دهید »
جواب قاطع
ارسال شده در 13 شهریور 1398 توسط ریحانه در بدون موضوع

بدنش پر از ترکش بود. هرچی می گفتیم برگرد عقب گوش نمی کرد. می گفت:« آدم با این ترکش های ریز که عقب برنمی گرده ترکش باید اندازه لیوان باشه که آدم جلوی حضرت زهرا(س) خجالت نکشه…

آخرش هم با یکی از همین تر کش های لیوانی برگشت… عقب نه!! رفت بهشت!…

نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

آخرین مطالب

  • اتل متل یه مادر...
  • امربه معروف و نهی از منکری که داستان شد!!!
  • یک معما!!
  • داش مجید
  • پل صراط
  • تحویل سال به یاد ماندنی
  • بیدارشو!!!...
  • اتل متل یه بابا...
  • در دل سیاهی شب
  • روشن ترین فانوس

آخرین نظرات

  • ریحانه  
    • فانوس
    در امربه معروف و نهی از منکری که داستان شد!!!
  • امور اجرایی کوثر بلاگ  
    • اخبار و اطلاع رسانی
    • اتاق فکر کوثر بلاگ
    • ویژه نامه های کوثر بلاگ
    در امربه معروف و نهی از منکری که داستان شد!!!
  • ریحانه  
    • فانوس
    در آیا حواسمان هست؟؟؟
  • ...  
    • ...
    در آیا حواسمان هست؟؟؟
  • آرش  
    • جوانمرد قصاب
    در آیا حواسمان هست؟؟؟
  • ریحانه  
    • فانوس
    در داش مجید
  • ریحانه  
    • فانوس
    در فتح عصر
  •  
    • وبلاگ مدرسه علمیه کوثر
    • تازه های کوثر
    در فتح عصر
  •  
    • وبلاگ مدرسه علمیه کوثر
    • تازه های کوثر
    در داش مجید
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فانوس

هر انسانی برای عبور از مسیر های تند و خطرناک زندگی آن هم در عصر الآخر به یک فانوس نیاز دارد. فانوسی که راه را برایش نشان دهد. و چه زیباست که دلت را با محبت اهل بیت(ع) و شهدا گره بزنی و همپای روشنایی فانوس پیش بروی. هیج ادعایی نیست. حرفهایی که از عمق سادگی و ژرفای بی آلایش دل برمی آید. سری بزن به ایستگاه فکر و دل. آنگاه فانوست روشن خواهد شد. یا علی(ع)

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • تفکر فانوس

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان