اتل متل یه مادر نحیف و زار و خسته…. با صورت حزین و دستای پینه بسته
بپرس ازش تا بگه چجور میشه سوخت و ساخت…..با بیست هزار تومن پول اجاره خونه پرداخت
اجاره های سنگین…..خرج مدرسۀ ما…..خرج معاش خونه….خرج دوای مینا
بپرس ازش تا بگه چجوری میشه جنگ کرد…..یا اینکه بی رنگ مو موی سفید و رنگ کرد
بپرس ازش تا بگه چجوری میشه جنگ کرد….. باسیلی جای سرخاب صورتا رو قشنگ کرد
وقتی که گفتند بابا تو جبهه ها شهید شد….. خودم دیدم یک شبه چند موهاش سفیدشد
میخوای بدونی چرا. نصف موهاش سفیده؟…..بپرس که بعد بابا چی دیده، چی کشیده
یا میره داروخونه برا دوای مینا …..یا که میره سمساری یا هم بهشت زهرا
یه روز به دنبال وام مامان میره به بنیاد……..یه روز به دنبال کار پیر آدم در میاد!
هر وقت به مامان میگم:« طعم غذات عالیه!»… مامان با گریه میگه:«جای بابات خالیه.»
بعضی روزا که توی خونه غذا نداریم …غذای روز قبل و برا مینا می ذاریم
مینا با غم می پرسه:« غذا فقط همینه؟»… مامان با گریه میگه:« بابات کجاست ببینه؟»
وقتی که بیست می گیرم میاد پیشم میشینه …نوازشم می کنه نمره هامو می بینه
میگم:« معلمم گفت که نمره هات عالیه» …مامان با گریه میگه:« جای بابات خالیه»
یه بار گفتم مامان جون این آقا بقالیه ….با طعنه گفت:« تو خونه، جای بابات خالیه؟»
تا حرف من تموم شد با دست تو صورتش زد… با گریه گفت ای خدا بی شرفی تا این حد
میگم:مامان راست بگو اگه بابا دوست داشت،.. چرا ازت جدا شد؟ پس چرا تنهات گذاشت؟
چشم می دوزه تو چشمام لب می گزه، می خنده ….بیرون میره از اتاق محکم درو می بنده
رفتم و از لای در توی اتاق و دیدم. ….صدای گریه هاشو از لای در شنیدم
داشت با بابا حرف می زد چشماش به عکس اون بود… انگار که توی گلوش یه تیکه استخون بود
مرتضی جون می دونم زنده ای و نمردی… بعد خدا و مولا ما رو به کی سپردی؟
دستخوش آقا مرتضی خوش به حالت که رفتی ….ما اینجا مستاجریم تو اونجا جا گرفتی؟
خواستگاریم یادته؟ چند تا سکه مهرمه؟ …مهریه مو کی میدی؟ گره توی کارمه
مهریه مو کی میدی؟ دخترمون مریضه…. بیا ببین که موهاش تند تند داره می ریزه
مهریه مو کی میدی؟ اجاره خونه داریم ….صاحب خونه می گفتش دیگه مهلت نداریم
امروز که صاحب خونه اومد برا اجاره…. همسایه مون وقتی گفت مهلت بده نداره.
یهو تو کوچه داد زد:« اینا همش بهونه س… دق اجاره داره. دردش اجاره خونه س
به من چه شوهرش رفت؟ یا که زن شهیده؟ …خونه اجاره کرده یا خونه مو خریده؟
درد دل خسته مو فقط برا تو گفتم…. چون از تموم مردم «به من چه» می شنفتم
میگم اجاره داریم خیلی مریضه بچه …..سایۀ سر نداریم همه میگن«به من چه»!
با آه خود به عکس بابا جونم جون میده…. چادر و ور می داره موهاشو نشون میده
صورتشو میزاره رو صورت شهیدش ….بابام نگاه می کنه به موهای سفیدش
اشک مامان میریزه رو چشمای بابا جون…. بابا گریه می کنه برای غم های اون
بابا با چشماش میگه قشنگ مهربونم ….همسر خوب و تنهام غصه نخور می دونم
اتل متل یه مادر نحیف و زار و خسته… با صورتی حزین و دستای پینه بسته
دستای پینه دارش عجی حماسه سازه…. دستایی که شوهرش خیلی به اون می نازه
دستایی که پرچم بابا رو ور میداره…. توی خزون غیرت دستایی که بهاره
دستایی که عینهو دست بابام میمونه… نمیذاره سلاح بابام زمین بمونه
دستی که بچه هاشو بسیجی بار میاره …بذر غیرت و ایمان تو رو حشون می کاره
درسته که شوهرش تو جبهه ها شهید شد…. درسته که موی اون بعد بابا سفید شد
اما خون بابا وُ موهای مادرِ من وقتی… باهم جمع شدن سیلی زدن به دشمن
سرخی صورت اون سرخی خون باباست… می سفید مادر افتخار بچه هاست
اتل متل یه مادر خیلی چیزا می دونه ….از بی مروتی ها از بازی زمونه
باید فهمیده باشی چجوری میشه جنگ کرد…. با سیلی جای سرخاب صورتا رو قشنگ کرد
باید فهمیده باشی چجوری میشه جنگ کرد… یا اینکه بی رنگ مو موی سفید و رنگ کرد
ای که در این حوالی غربت مارو دیدی ….صدای ناله های مادر مو شنیدی
دست رو گوشات گذاشتی چشماتو خیره کردی… زل زدی به مادرم فکر کردی خیلی مردی!
تو که به زخم قلب مامان نمک گذاشتی… اگه مامان بمیره مادرمو تو کشتی
اگه بابام نبودش هرچی داشتی می خوردن مال و منالت که هیچ مادرت هم می بردن
اگه مامان بمیره دق می کنم، میمیرم …پیش خدا و بابام من جلو تو میگیرم
آخرین نظرات